عمل‌ گرايي

چگونه عمل‌ گرا باشیم؟ قسمت پنجم – رویکرد عمل‌ گرایی تفکر طراحی

چگونه با تفکر طراحی می توانیم مسائل‌مان را خلاقانه و به سرعت حل کنیم؟

قسمت پنجم – رویکرد عمل‌ گرایی تفکر طراحی

در ادامه مباحث قبلی در خصوص تفکر طراحی در این قسمت به رویکرد عمل‌ گرایی در تفکر طراحی می‌پردازیم. حتماً با مبحث آزمون‌وخطا آشنا هستید. آزمون‌وخطا اگر به شکل سنتی آن،‌ که با آن آشنا هستیم اجرا شود معمولاً در راستای استهلاک منابع و امکانات عمل‌ می‌کند و ما را از اهداف و نتایج موردنظرمان دور می‌سازد. زمان، امکانات و فرصت‌ها را از دست می‌دهیم و چیز زیادی نصیبمان نخواهد شد. زمانی که محصولی به دست می‌آید معمولاً محصولی نیست که کارگشا باشد، چون زمان و هزینه‌های زیادی را صرف کرده‌ایم تا به آن نتیجه برسیم.

اما تفکر طراحی ما را به آزمون‌وخطا تشویق می‌کند؛ اما چه آزمون‌وخطایی؟ آزمون‌وخطای هوشمندانه، آزمون‌وخطای طراحانه، آزمون‌وخطایی که کاملاً با هشیاری و با آمادگی وارد آن شویم. به ما کمک می‌کند بتوانیم ایده‌های اولیه‌ای که به آن دست می‌یابیم، که قابل‌اجراست را سریعاً اجرایی کنیم؛ و با این اجرایی کردن به زوایای پنهان و مغفول مسئله دست پیدا کنیم.

تفکر طراحی اعتبارش به حل مسائل بزرگ و پیچیده است. مسائل کوچک و سطح پایین را با روش‌های ساده‌تر و معمولی‌تر می‌توانیم حل کنیم. اگرچه در آنجاها هم تفکر طراحی کارایی دارد ولی ارزش و اعتبار تفکر طراحی به حل مسائل مبهم، نامعین، پیچیده و بزرگ است. بنابراین حتماً در این مسائل ما با نامعینی‌ها، زوایای پنهان و ناشناخته‌ها مواجه می‌شویم.

عمل‌ گرایی

تفکر طراحی ما را وادار می‌کند با عمل کردن به ایده‌هایمان در مسیر فرایند به این ناشناخته‌ها دست پیدا کنیم. این‌گونه می‌توانیم مسائل پیچیده را حل کنیم. در غیر این صورت، اگر از دور به مسئله نگاه کنیم و از ابتدا بخواهیم همه ابعاد مسئله را کاملاً بشناسیم و بعد وارد میدان عمل شویم، چیزی که معمولاً تفکر سیستمی آن را دنبال می‌کند، ما نمی‌توانیم خیلی از مسائل پیچیده را حل کنیم.

یکی از تکنیک‌هایی که در تفکر طراحی می‌توانیم مطرح کنیم تکنیک اجایل است. تکنیک اجایل بیشتر توسط نرم‌افزار نویسان در جهان تعریف‌شده است. این‌ها زمانی احساس کردند که محصولاتشان به خاطر طولانی بودن فرایند تدوین نرم‌افزارها توسط مشتریان استقبال نمی‌شود. بعضاً یکی دو سال طول می‌کشید تا نرم‌افزارها آماده تحویل به مشتری می‌شدند و فرایند بسیار طولانی و پیچیده‌ای را تا تحقق محصول طی می‌کرد. بعد از آن هم محصول به‌گونه‌ای عرضه می‌شد که به‌‌نوعی ارزشش را ازدست‌داده بود و مشتری رغبتی به تهیه آن محصول و خرید نهایی آن نداشت و از خرید آن سر باز می‌زد. این بود که نرم‌افزار نویسان به فکر افتادند که تکنیک اجایل را ابداع کنند.

عمل‌ گرایی

تکنیک اجایل دنبال این است که در زمان خیلی کوتاه یک نمونه اولیه‌ی محصول را آماده کنیم تا در اختیار مشتری قرار دهیم، به‌گونه‌ای که مشتری بتواند در عمل آن را لمس کند و با آن کار کند. اصطلاحاً به این نمونه، ام وی پی گفته می‌شود. ام وی پی ها نمونه های اولیه‌ای هستند که می توانند حداقل‌هایی که از عملکرد یک محصول انتظار داریم را برای مشتری تأمین نماید. اگر مشتری از این روند احساس رضایت کرد آن را ارتقاء دهیم و تکمیل و اصلاح نماییم. همواره مشتری در روند نوشتن نرم‌افزار و توسعه محصول دخالت داده می‌شود تا بتواند نظراتش را به‌صورت به‌روز و همراه با تدوین و توسعه محصول ارائه دهد. آن‌وقت مشتری هر تغییری که مدنظر دارد را به‌راحتی مطرح نماید و در روند کار تأثیر خود را بگذارد.

ولی اگر ما مشتری را از محصول فاصله بدهیم و بخش طراحی مستقل از مشتری کار را انجام دهد، باعث می‌شود که محصول به نقطه‌ای می‌رسد که قابل‌عرضه به مشتری می‌شود و آنجاست که مشتری احساس می‌کند که فاصله بین نیاز روز او و محصولی که آماده‌شده خیلی زیاد شده است. این باعث می‌شود که تغییرات اساسی در محصول صورت بگیرد که روند زمانی آماده‌سازی محصول را به‌شدت افزایش می‌دهد. به خاطر همین در روند گذشته، نرم‌افزار نویسان از تغییرات و نظرات جدید مشتریان ابا داشتند و ترجیح می‌دادند که از مشتری فرار کنند ولی امروزه با تکنیک اجایل نرم‌افزار نویسان سعی می‌کنند با مشتریان تعامل نمایند و ارتباط نزدیک داشته باشند، به این معنی که با آن‌ها هماهنگ باشند و نیازها را از نزدیک دریافت کنند.

اگر ما یک ژست فکر کردن را به خودمان بگیریم احساس می‌کنیم که داریم از دستمان کمک می‌گیریم. الآن اگر خودتان ژست فکر کردن بگیرید می‌بینید که در عمل‌ دستتان را یا روی چانه‌تان می‌گذارید، یا روی گونه‌تان می‌گذارید، روی پیشانی‌تان می‌گذارید و یا روی سرتان می‌گذارید، به‌گونه‌ای این دستانتان به کمکتان می‌آید تا بتوانید از حالت فکر کردن بیشتر بهره ببرید. می‌توانیم از این استفاده کنیم و بگوییم که معلوم می‌شود که دست، در فکر کردن به ما کمک می‌کند و موجب می‌شود تا بتوانیم بهتر فکر کنیم. این دست هست که با وارد میدان عمل‌ شدن باعث می‌شود که فکر ما فعال‌تر شود و به شکلی احیاء گردد که بتواند نیازهای روز را به شکل مطلوب‌تری فراهم نماید.

عمل‌ گرایی

امروزه یکی از تکنیک‌هایی که به ‌سرعت دادن در نتیجه گیری از کسب‌وکارها کمک می‌کند، شتاب‌دهنده‌ها هستند. اکسلریتورها واحدهایی هستند که کارشان علاوه بر این‌که مرکز رشد تکنولوژی و کسب‌وکار هستند کمک می‌کنند این کار سرعت و شتاب بگیرد و فقط بحث رشد مدنظر نیست. این بدن معنی است که به کمک شتاب‌دهنده‌ها، فضایی را در اختیار می‌گیرید و از این فضا امکاناتی را استفاده می‌کنید، به شما مشاوره‌هایی داده می‌شود و آموزش‌های تخصصی به‌صورت فشرده داده می‌شود تا بتوانید سریع‌تر به قابلیت‌های کسب‌وکار روز دست پیدا کنید و علاوه بر این به‌صورت ویژه در کسب‌وکار شما مشارکت می‌کنند و در آن سرمایه‌گذاری می‌نمایند و از سهام شرکت شما خریداری می‌کنند. به این شکل کمک‌های مالی هم دریافت می‌کنید. حتی تا مدتی ممکن است از حقوق و مزایایی توسط این شتاب‌دهنده‌ها برخوردار شوید تا این‌که محصول شما سریع‌تر به نتیجه برسد.

حتی اگر قرار باشد این محصول به نتیجه نرسد زودتر این اتفاق می‌افتد، به جای این‌که مدت‌ها وقت و انرژی را صرف کنید و بعد متوجه شوید که این محصول به نتیجه نخواهد رسید. هر چه زودتر ما به این نتیجه نگران‌کننده برسیم و هر چه زودتر شکست بخوریم بهتر است تا این نتیجه را به تأخیر بیندازیم. بنابراین زودتر شکست خوردن یک نتیجه ارزشمند است و باعث می‌شود که ما قدم‌های بهتر و مناسب‌تری را با اصلاحاتی که در مسیر انجام می‌دهیم به سمت موفقیت‌های بالاتر برداریم.

اما اگر مسیر ما مسیر خوبی باشد کمک می‌کند که به اهدافمان به‌صورت سریع‌تر و مطلوب‌تر دست پیدا کنیم و در زمان مناسب به این نتایج برسیم تا این‌که به‌صورت جذاب و قابل‌استفاده بتوانیم محصولمان را به جامعه هدف و مشتریانمان عرضه کنیم و رضایت کامل آن‌ها را جلب کنیم و حتی در آن‌ها شوق و شگفتی ایجاد نماییم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *