عادت بکنیم یا نکنیم؟

عبارتی را از نوجوانی شنیده بودم که “عادت کنید که عادت نکنید“. برای من همیشه این سؤال مطرح بود که بالاخره تکلیف چیست؟ عادت بکنیم یا نکنیم؟

عادت 3

قبل از این که به این سؤال پاسخ بدهم می‌خواهم کمی در باره مکانیزم عادت مطالبی را مطرح کنم. شاید تعجب کنید که مغز ما خود به خود برای فکر نکردن تنظیم شده است نه فکر کردن و این خلاف تصور خیلی از ماست. یکی از وظایف مهم مغز انسان حفظ وضعیت موجود است. این کار کمک زیادی به ما می‌کند تا مغز ما یکسره درگیر فکر کردن نباشد. چرا که فکر کردن و فعالیت پیوسته مغز انرژی بسیار زیادی از ما مستهلک می‌نماید.

از آن جا که خداوند اسراف کاران را دوست ندارد قطعاً خود نیز اسراف نمی‌کند. مصرف مغز در پایین‌ترین حد ممکن نگه داشته می‌شود. این کار با ایجاد عادت‌ها شکل می‌گیرد. بسیاری از کارهای ما که در ابتدا با تکیه بر فکر یا تصمیم گیری صورت می‌گیرد در صورت تکرار به یک میزان معین به عادت تبدیل می‌شود و پس از آن فشار از روی فکر برداشته می‌شود و مغز فرمان‌های لازم را به صورت اتوماتیک صادر می‌کند. راننده ای را در نظر بگیرید که در ابتدای آموزش رانندگی چه فشاری را برای اندکی رانندگی تحمل می‌کند اما وقتی به مهارت یا عادت تبدیل می‌شود ساعت‌ها رانندگی را بدون اندکی فشار بر ذهن خود انجام می‌دهد و حتی از انجام آن ممکن است لذت هم ببرد.

عادت 1

پس در وضعیتی که عادتی در ذهن ما شکل می‌گیرد، فکر معلق می‌شود و فقط آن حالت نظارت و دقت ذهن فعال است. همین امر به ما می‌گوید که چون بسیاری کارهای ما در زندگی از جنس عادت است پس فکر اغلب معلق است. وقتی این حالت تعلیق به مدت طولانی و یا حتی دائمی در انسان رخ دهد اینجاست که متاسفانه منجر به تعطیلی کامل فکر می‌شود و بساط فکر از زندگی ما جمع می‌شود. همان گونه که گفته شد مغز ما خود به خود به فکر کردن نمی‌پردازد. باید فکر را برای یک منظور خاص به کار انداخت و این خبر خوبی است. چون اگر ذهن ما بخواهد هر لحظه به چیزهای متعددی خود به خود بیندیشد ما دچار پریشانی ذهنی و بلاتکلیفی می‌شویم و خیلی زود انرژی بدن ما نیز تلف می‌شود.

پس همان گونه که گفته شد ما باید بتوانیم به اختیار خود فکرمان را در یک جهت مشخص به کار بیندازیم. به علاوه باید بتوانیم برای مدتی آن را به حالت تعلیق در بیاوریم تا نتیجه فکر را در قالب عمل پیاده کنیم و بعد مجدداً در موقع نیاز بعدی از فعالیت مجدد آن بهره مند شویم. برای صرفه جویی در مصرف انرژی بدن نیز باید بتوانیم عادت‌هایی را در ذهن خود شکل دهیم.

عادت 2

خوب وقتی این قابلیت‌های بسیار مفید و ارزشمند در بدن همه ما طرح ریزی شده است، چرا استفاده مناسبی از آن‌ها نکنیم. با ایجاد عادت‌های خوب در خود می‌توانیم به این مهم دست پیدا کنیم. عادت‌هایی مانند سلام کردن، برنامه ریزی روزانه یا هفتگی، انجام به موقع کارها، سحرخیزی، مطالعه حداقل روزی یک ساعت کتاب، ارائه گزارش کار منظم به رئیس، سر زدن منظم به پدر و مادر، نوشتن خاطره یا یادداشت مطالب، نرمش یا ورزش مورد علاقه خود، نوشیدن روزی هشت لیوان آب و بسیاری عادات مفید و سازنده دیگر. این عادت‌ها می‌توانند در نظم دهی، مدیریت زمان و موفقیت بیشتر ما در زندگی و کسب و کارمان بسیار مؤثر واقع شود.

بدیهی است برای این که عادتی در ما شکل بگیرد باید برای مدت مشخصی به طور منظم و پیوسته تکرار شود. من این عدد را ۴۲ انتخاب کرده‌ام. یعنی به نظر من اگر کاری را ۴۲ بار بتوانید به طور پیوسته و منظم انجام دهید می‌توانید آن را به عنوان عادت در زندگی خود داشته باشید و با کمترین مصرف سطح انرژی از برکات آن به خوبی بهره مند شوید.

حفظ حالت هوشیاری و دقت در موقع عمل به عادت‌ها نیز به ما کمک می‌کند که هر گاه احساس کردیم عادتی دارد به ما اندکی آسیب می زند دوباره فکر را به کار بیندازیم و تصحیح و ترمیمی در آن ایجاد کنیم و عادت خود را با روشی که گفته شد به روز نماییم.

حال چه طور است برای این که عادت نکنیم بگوییم عادت نمی کنیم بگوییم آااادت نمی کنیم

عادت 6

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *